گام‌به‌گام به‌سوی طالبانی شدن؛ چگونه آرامش بامیان بهم خورد؟

امسال، اولین گام آشکار به‌سوی طالب‌فکری و طالبانی شدن بامیان با عدم برگزاری‌ جشن‌واره‌های محلی، گذاشته شد. اگرچند که حکومت محلی جشن‌واره‌ی گل کچالو را به‌صورت محدود و «فاقد محتوا» در یک قریه‌ی کوچک دره‌ی فولادی برگزار کرد. با آن‌هم، شماری از جوانان در اعتراض به این اقدام، به‌صورت نمادین و اعتراضی بانواختن دمبوره روی جاده، این جشن‌واره را برگزار کردند؛ ولی ره به‌جایی نبرد. هم‌چنان به‌عوض برگزاری «جشن‌واره دمبوره» ــ که همواره از سوی شماری از روحانیون مورد انتقاد بوده ــ حکومت محلی در فصل خزان، «جشن قدردانی از دهقان» را برگزار کرد. این برنامه نیز نه فراگیر بود و نه شور و شادمانی هنری یک جشن را داشت. این جشنواره با ایراد سخنرانی برگزار شد.

دومین گام برای طالبانی شدن وضعیت با انفجاری در دره‌ی فولادی برداشته شد. این انفجار در ماه سنبله در مزرعه‌ای در دره‌ی فولادی صورت گرفت. ذهنیتی در جامعه شکل گرفت که نفوذ طالبان به بامیان رسیده و این گامی است که اکنون با انفجار کوچکی در این ولایت برداشته شده است. در این انفجار یک کودک جان داده و چهار نفر دیگر زخمی شدند. اما چند و چون این رویداد به‌صورت دقیق برای مردم آشکار نشد. در همین زمان، گروه طالبان حملاتی را در ساحه باغک ولسوالی شیبر انجام دادند و اعلام کردند که پلان حملات گسترده‌ای را علیه ولایت‌های بامیان و پنجشیر دارند.

گام سوم برای قبولاندن نفوذ و سیطره‌ی طالبان در بامیان به‌صورت قوی‌تر و آشکارتر بر داشته شد. این‌بار به‌صورت خواسته یا ناخواسته مکتوبی به بیرون درز داده شد که حکومت محلی یک نماینده سابق بامیان در مجلس نماینده‌گان را به اداره ارگان‌های محلی و نهادهای امنیتی معرفی کرده بود که به صف گروه طالبان پیوسته است. این مساله به قدری کش و قوس داده شد تا به ذهن جامعه قبولانده شود که طالبان در بامیان رخنه و فعالیت دارد. اما این مساله پس از چند روزی از سوی طرف‌های مساله خاموش شد و هیچ کدام دیگر لب نگشود. اگرچند این نماینده متهم به پیوستن به طالبان و شخص والی، چندی قبل از آن در دفتر ولایت، باهم عکس یادگاری گرفته بودند و برای هم‌دیگر آرزوی موفقیت نیز کرده بودند.

در گام چهارم، طی یک مراسم دینی، نماد طالبانی به‌صورت رسمی در فضای عمومی در میان جامعه معرفی شد. گروه سرودی با شیوه‌ و پوشش طالبان نعت‌خوانی و ولایت نیز آن را از طریق تریبیون خود به‌صورت رسمی معرفی کرد. اگرچند شماری تلاش می‌کنند این مساله را به‌عنوان نماد کثرت‌گرایی معرفی کنند ولی مساله مهم این است که گروه‌های افراطی هم‌چون طالبان، از نمادها در جنگ تبلیغی خویش به نفع خود استفاده می‌کنند؛ حتا اگر هیچ نفوذی هم نداشته باشند. نمونه‌های آشکار آن را در دانشگاه‌های کابل و ننگرهار داریم که شماری از دانشجویان با نمادهای گروه‌های طالبان و داعش با استفاده از فضای دموکراسی دست به تظاهرات می‌زدند.

گام پنجم برای تقویه‌ی ریشه‌ی طالب‌فکری از تریبیون پارلمان برداشته شد. یک نماینده بامیان در تالار پارلمان اداره پیشین محلی را متهم به بی‌احترامی و تخریب مسجد یک گروه مذهبی در بامیان کرد. نفس این مساله به‌عنوان آتش زیر خاکستر می‌ماند که هردم احتمال وقوع آتش‌سوزی وجود دارد. چنین طرزدید و بحث، یک ایده‌ی طالبانی و تقویه‌ی ریشه‌ی چنین تفکر است که جز ویرانی چیز دیگری در پی ندارد. آن‌چه که من به‌عنوان یک عضو جامعه بامیان در حاضر می‌دانم این است که مذهب در این‌جا در بین مردم، مساله‌ی حاد نیست؛ همین حالا در کنار مدرسه و مسجد خلفای راشدین، مسجد و مدرسه‌ی امام جعفر صادق در حال ساخت است. در چندصد متری مسجد امام زمان، مسجد عمر فاروق قرار دارد. اما القای طرزدید طالبانی، مناسبات این مراکز را در آینده‌ی نه‌چندان دور به‌هم خواهد زد. طالب‌فکری هم جز ویرانی و به‌هم زدن آرامش مردم، چیز دیگری نمی‌خواهد. آن‌چه که در بامیان عملا انجام دادند.

گام ششم، عملی‌سازی ویران‌گری طالب‌فکری است. طالب‌فکری که سال‌ها بامیان را در محاصره‌ی تنگ قرار داده بود و سرانجام گام‌به‌گام پیش آمد و روزهای سه‌شنبه و چهارشنبه هفته گذشته، ویران‌گری خود را به نمایش گذاشت. چنین پیش‌آمدی بدون بسترسازی قبلی عملا ناممکن است؛ ولی متاسفانه به‌صورت خواسته یا ناخواسته بستر این ویران‌گری فراهم و اجرا شد. آن‌چه که اکنون مهم است، روشن‌سازی چگونگی وقوع این رویداد و پاسخ‌گویی مسوولین است. مسوولین باید پاسخ قناعت‌بخش ارایه کنند و راه‌ رویدادهای مشابه را سد کنند.

گام هفتم، آن‌چه که از جلسه‌ی والی با فعالان مدنی به بیرون درز کرده، بیان دورنمای وضعیت از منظر طالبان ولی از زبان والی است. اگر این حرف را واقعا والی گفته باشد نشان‌گر پیش‌قراول بودنش برای طالبان است. طالبان در ماه سنبله اعلام کرد که به بامیان و پنجشیر حمله می‌کند اما والی گفته که انفجار در بامیان طبیعی است و این ولایت مستثنی از دیگر ولایت‌ها نیست پس حملاتی در این ولایت صورت می‌گیرد. (نقل به‌مضمون) فرد شماره یک ولایت با این گفته‌ی خود عملا ذهنیت‌ها را آماده‌ی پذیرش طالب‌فکری، انفجار و انتحار می‌کند. پیامد آن دشوار است.  با وجودی که در صورت مدیریت درست، رویدادهای تروریستی عملا در بامیان ناممکن است چون تا هنوز نه بستر مناسبی برای افراطیت و سربازگیری افراطیان فراهم بوده و نه از نگاه موقعیت جغرافیایی ورود تروریستان بیرونی ممکن است. اما حرف والی واقعا نگران کننده است و چنین بر می‌آید که ما با موجی از کشتار و ویرانی مواجه خواهیم بود. بامیان روزهای دشواری پیش رو دارد.

ایستاده‌گی در برابر طالب‌فکری از سوی مردم در بامیان وجود دارد. مردم و فعالان مدنی هم‌واره کوشیده‌اند تا در برابر چنین طرزدیدی مقابله کنند و جامعه‌ی تکثرگرا، عاری از خشونت و یک جامعه‌ی پویا و دانا داشته باشند؛ از همین رو، بامیان هم‌واره در برابر دیدگاه‌های افراط‌گرایانه و رویدادهای تروریستی تجمعات اعتراضی شکل داده‌اند، اما به‌دلیل این‌که پس از سال 2014، بنا به دلایلی سرکوب اعتراض‌ها و نادیده‌انگاری آن شدت گرفته، موثریت آن تااندازه‌ای رنگ باخته است. از سوی دیگر، دست‌هایی برای برهم زدن آرامش در بامیان کار می‌کند و سناریوهای مختلفی را ساخته‌اند و یکی از این سناریوها کار روی تفکر بنیادگرایی و افراطیت و تقویت آن در این ولایت است.