مردم هزاره یکی از بزرگترین گروههای قومی افغانستان هستند که عمدتاً در مناطق هزارستان در مرکز افغانستان سکونت دارند. تاریخ این قوم سرشار از تلاش برای بقا بوده است، بهویژه پس از نسلکشی قوم هزاره (۱۸۹۲-۱۹۰۱) در دوران حکومت عبدالرحمان که بسیاری از آنها را مجبور به فرار به کشورهای همسایه مانند ایران و هند بریتانیا (پاکستان امروزی) کرد. یکی از شهرهایی که هزارهها در آن پناه بردند و به تدریج جامعهای پویا ایجاد کردند، کویته در پاکستان امروزی بود. با وجود قرنها آزار و اذیت، تبعیض سیستماتیک، و حتی جرمانگاری ابراز هنری، مردم هزاره توانستهاند میراث فرهنگی خود را حفظ کنند، از جمله احیای هنرهای نمایشی هزارگی و تکامل آن.
برای دههها، مردم هزاره، بهویژه زنان هزاره، تحت سرکوب شدید قرار گرفتند. از اواخر قرن نوزدهم، زمانی که عبدالرحمان کارزار نسلکشی علیه هزارهها را به راه انداخت، آنها از حقوق اساسی انسانی و فرصتهای اجتماعی محروم شدند. زنان این قوم بر اساس قومیت و هویت مورد تبعیض قرار گرفتند و به خشونتهای جنسی مانند بردگی و تجاوزهای جنسی روبرو شدند. در مقابل چنین شرایطی، روح خلاق هزارهها به سختی زنده ماند، اما ابراز آن در ملاءعام خطرناک بود. هنرمندان هزاره که جرأت به نمایش گذاشتن هنر خود را داشتند، با پیامدهای سنگینی مواجه میشدند. هنرمندانی مانند آوازهخوان مشهور، آبی میرزا (دلآرام آغی)، زندانی شدند و دیگران ساکت یا مجبور به فرار شدند.
با این حال، دهه ۱۹۷۰ نقطه عطفی بود. رادیو پاکستان کویته اولین برنامه هزارگی راهاندازی کرد. این برنامه، علاوه بر پخش موسیقی هزارگی، با اجرای برنامه های اجتماعی به حل مشکلات اجتماعی این مردم نیز میپرداخت.این برنامه در میان جامعه هزاره در کشورهای منطقه افزون بر پاکستان در ایران و افغاستان نیز شنوندگان فراوان پیدا کرده بود. این اقدام تاریخی به جامعه هزاره اجازه داد تا صدای فرهنگی خود را بلند کند. برای اولین بار، آوازهخوانهای هزاره پلتفرمی برای نمایش موسیقی خود به زبان مادریشان پیدا کردند. این برنامه دریچهای به دوره جدیدی گشود و هنرمندان هزاره را تشویق کرد تا با وجود چالشها، به دنبال هنر آواز و نمایش باشند.
با این حال، در دهه ۱۹۸۰، با همکاری سازمان «تنظیم نسل نو هزاره مغول»، فعالیتهای اجتماعی هزارهها در شهر کویته، پاکستان، سرعت بیشتری یافت و نقش مهمی در ترویج موسیقی هزارگی و توسعه تئاتر و نمایشهای صحنهای ایفا کرد. برگزاری کنسرتهای آوازخوانی با همراهی ساز سنتی هزارگی دمبوره بیشتر به چشم آمد و هنرمندانی چون سرور سرخوش و صفدر توکلی به نمادهای موسیقی هزارگی تبدیل شدند. همچنین، تولیداتی همچون «میندر خنتوما» که به نامادری مغرور اشاره دارد، «الخاتو» که به بلاها و مصائب میپردازد، و «خالق شهید» که به خالق خان هزاره اشاره می کند، آغازگر فصل تازهای در هنرهای نمایشی هزارگی بودند. هرچند این اجراها در مقیاس کوچکی انجام میشدند، اما تحولی مهم در رساندن صدای هزارهها به شمار میرفتند.
نکته جالب این است که اولین نمایش روی صحنه «میندر خنتوما» با بازی لیاقت علی چنگیزی، یک بازیگر مرد که نقش زن را ایفا کرد، به دلیل فشارهای اجتماعی محافظهکارانه آن زمان که زنان را از مشارکت در اجراهای عمومی منع میکرد، به صحنه رفت. با این حال، صحنه برای تغییر آماده بود و با گذشت زمان، زنان شروع به گرفتن جایگاه شایسته خود در هنر هزارگی کردند و فیلم داستانی به نام «شکست شب» برای اولین بار بازیگران زن را معرفی کرد و موانع جنسیتی عمیق را شکست.
سایه آپارتاید جنسیتی همواره بر سر زنان هزاره سنگینی کرده و هیچ رژیمی به شدت طالبان این را تحمیل نکرده است. به قدرت رسیدن طالبان باعث اعمال تبعیض جنسیتی شدید، منع زنان از زندگی اجتماعی و محدودیتهای شدید بر ابراز هنری شد. با این حال، علیرغم این محدودیتها، تعهد جامعه هزاره به حفظ هنر و فرهنگشان هرگز متزلزل نشد.
امروزه، با گسترش فناوری و رسانههای اجتماعی و پلتفرمهای دیجیتال، دامنه هنرهای نمایشی هزارگی فراتر از مرزها در حال گسترش است و به منابعی از افتخار تبدیل شده است. هنرمندان هزاره، از جمله یوتیوبرها، از این پلتفرمها بهرهمند شدهاند و محتوایی خلق کردهاند که با مخاطبان محلی و جهانی همخوانی دارد. کانال «پیپل مدیا» یا رسانه مردم در یوتیوب به دلیل تولید درامههای کوتاه که فرهنگ، مبارزات و پیروزیهای جامعه هزاره را بازتاب میدهد، محبوبیت یافته است. از جمله آثار برجسته آنها سریال «مای تابو» یا ماه ماه تابو است که تصویر عمیقاً احساسی از زندگی و فرهنگ سنتی در جامعه هزاره را به نمایش میگذارد. یکی دیگر از آثار موفق اخیر «دختر یتیم بیسرنوشت» است که بازی قدرتمند بازیگر کودک، نیلوفر سلطانی، را در به تصویر کشیدن سختیها و استقامت به نمایش گذاشته و با بسیاری همدردی برانگیخته است.
این پلتفرمهای دیجیتال به هنرهای نمایشی هزارگی اجازه دادهاند که حتی در میان سرکوب، به شکوفایی خود ادامه دهند. هنرمندانی مانند بانو کامله نبیزاده، که اغلب نقشهای مادرانه را به تصویر میکشد، و جوانی هادی شرزاد، که به خاطر آوازهای فولکلور هزارگی مشهور است، به چهرههای تأثیرگذار در چشمانداز فرهنگی تبدیل شدهاند. از طریق اجراهایشان، آنها نه تنها مخاطبان را سرگرم میکنند، بلکه میراث فرهنگی غنی هزارگی را نیز حفظ میکنند که نسلهای آینده را الهام میبخشد.
داستان هنرهای نمایشی هزارگی، داستانی از مقاومت و استقامت در برابر ناملایمات اجتماعی است. از آغازهای فروتنانه در سالنهای کوچک تئاتر شهر کویته تا حضور رو به رشد هنرمندان هزاره در عرصه دیجیتال امروزی، مردم هزاره ثابت کردهاند که هیچگونه سرکوبی نمیتواند قدرت هنر را خاموش کند. این سفر نشانگر قوت جامعهای است که با وجود مشکلات بیشمار، همچنان راهی برای ابراز هویت و انسانیت خود از طریق هنر پیدا میکند.