یک عصر زمستانی را در تهران تصور کنید. دمای هوا به انجماد نزدیک میشود و خانوادهها زیر پتوهای نازک دور هم جمع میشوند و سرما هر ساعت عمیقتر میشود. در خانهها، سوسو زدن شمعها تنها منبع نور است زیرا برق از آن عبور نمیکند. این صحنهای از یک کشور در حال توسعه نیست، بلکه در ایران اتفاق میافتد، کشوری که دارای بزرگترین ذخایر گاز طبیعی در جهان و چهارمین ذخایر بزرگ نفت خام است. با این حال، کمبود برق و بحران انرژی میلیونها نفر را در تاریکی و ناامیدی فرو میبرد.
ایران در هفتههای اخیر با یکی از شدیدترین بحرانهای انرژی مواجه بوده است. با کاهش شدید دما تا نزدیک به صفر درجه سانتیگراد در تهران، میلیونها نفر درگیر خاموشیهایی هستند که ساعتها ادامه دارد. دولت مجبور به جیرهبندی برق، مدارس، ادارات دولتی و بانکها را برای صرفهجویی در مصرف برق تعطیل کرده است. روز دوشنبه، ۱۶ دسامبر، تظاهرات اعتراضی در واکنش به آن آغاز شد. تظاهرکنندگان بزرگراههای نزدیک تهران را مسدود کردند، لاستیکها را سوزاندند، و علیه واقعیتهای سخت اقتصادی که در تلاش برای ادامه مسیر است، تظاهرات کردند. کارگران، بازنشستگان و شهروندان عادی نسبت به قطع برق، تأخیر در دستمزدها و خدمات اجتماعی ناکافی ابراز ناامیدی کردند. فریاد یاری تنها از چند نفر نیست، بلکه در شهرهای سراسر کشور، از اصفهان تا شیراز، بروجرد تا مشهد، منعکس شده است.
صنعت برق ایران علیرغم برخورداری از منابع طبیعی فراوان، سالها با فساد، سوءمدیریت و فقدان نوسازی مواجه است. تحریمهای غربی بیشتر مانع ارتقای زیرساختها شده و این کشور را برای توزیع مؤثر انرژی دچار مشکل کرده است. صنایع برای عملکرد به قدرت وابسته هستند. وسایل نقلیه برای حمل و نقل کالا به سوخت نیاز دارند، با این حال اقتصاد با قطع برق روبهرو میشود. کارخانهها مجبور به تعطیلی میشوند، کسبوکارها لنگ میزنند و زندگی روزمره به نبردی در برابر عدم قطعیت تبدیل میشود.
پیامدهای اقتصادی شدید بوده است. ارزش ریال تنها در ماه گذشته ۱۰ درصد کاهش یافته است، به طوری که ارزش یک دلار آمریکا اکنون به ۷۷۷۰۰۰ ریال رسیده است که در مقایسه با ۳۲۰۰۰ ریال در سال ۲۰۱۵ در جریان مذاکرات توافق هستهای کاهش چشمگیری داشته است. تورم، نزدیک به ۵۰ درصد در می ۲۰۲۳، به آرامی به ۳۷درصد کاهش یافته است، اما همچنان به طرز نگرانکنندهای بالا است. فقر ۳۰ درصد از جمعیت ایران را تحت تأثیر قرار میدهد، رقمی نگرانکننده در میان مشکلات اقتصادی گسترده. این مسائل که عمدتاً به تحریمها و اتکا به کاهش عرضه انرژی نسبت داده میشود، کشور را عمیقتر به آشفتگی میکشاند.
در واکنش به بحران فزاینده انرژی، مقامات ایرانی از شهروندان خواستهاند دمای خانههای خود را تا ۲ درجه سانتیگراد کاهش دهند. رئیسجمهور مسعود پزشکیان ضمن تأکید بر ضرورت صرفهجویی در انرژی در شرایط عدم تعادل عرضه و تقاضا، درخواست همکاری عمومی را صادر کرد.
چالشهای ایران با جاهطلبیهای ژئوپلیتیکی آن ترکیب شده است. رژیم خود را بر سر دوراهی میبیند. آیا باید به دنبال تسلیحات هستهای ادامه دهد، مسیری که نوید نفوذ منطقهای را میدهد اما خطر انزوای عمیق را از طریق تحریمها به دنبال دارد؟ یا باید بر بهبود اقتصادی، بازسازی زیرساختها و اصلاح روابط با جامعه جهانی تمرکز کند – با فرض اینکه تحریمها ممکن است لغو شوند؟ پاسخ بسیار ساده نیست.
رهبر ایران، علی خامنهای، نزدیک به ۸۵ ساله، در میان شایعاتی درباره سلامت و جانشینی خود با کنترل دست و پنجه نرم میکند. بدون اینکه جانشین مشخصی در چشم باشد، رژیم مملو از عدم اطمینان است. لفاظی سرکش او، که خواستار ادامه مقاومت در برابر نیروهای خارجی است، به شدت با درخواستهای فزاینده برای تغییر در جامعه ایران در تضاد است.
در سالهای اخیر، نسل جوان اعتراضاتی را علیه قوانین محدودکننده و دیدگاهی از ایران رهبری کرده است که بهطور فزایندهای منسوخ به نظر میرسد. مرگ مهسا امینی در سال ۲۰۲۲اعتراضات سراسری را علیه پلیس اخلاق و قوانین پوشش خشن و تنبیهی اعمال شده بر زنان برانگیخت. فشار اخیر برای قانون سختگیرانه لباس پوشیدن، که هدف آن مجازات شدید زنان به دلیل افشای قسمتهایی از بدنشان بود، پس از مخالفت شخص رئیسجمهور به حالت تعلیق درآمد که نشاندهنده مبارزه داخلی بین تندروها و میانهروها بود.
این شکاف واضح است: در حالی که تندروها بر نهادهایی مانند ارتش و سپاه پاسداران تسلط دارند، تعداد فزایندهای از جوانان ایرانی در حال عقبنشینی هستند و خواستار آزادی و اصلاحات هستند. صدای آنها خاموش نشده است و ناتوانی رژیم در سرکوب کامل مخالفان، جزر و مد در حال تغییر در جامعه ایران را برجسته میکند.
بحران انرژی ایران تنها یک چالش فنی نیست، بلکه بازتابی از مسائل عمیقتر سیستمی است. دههها سوءمدیریت، اولویتهای ژئوپلیتیکی و تحریمهای اقتصادی کشور را آسیبپذیر کرده است. با تعطیلی کارخانهها، تحمل ساعتها خاموشی خانهها و افزایش آلودگی، این سؤال مطرح میشود: آیا ایران تصمیم میگیرد با این چالشها روبهرو مقابله کند و بازسازی کند، یا بیشتر به سمت رکود اقتصادی و ناآرامی اجتماعی خواهد رفت؟ پاسخ ممکن است آینده یک ملت را در یک دوراهی تعیین کند. بدون اصلاحات و نوسازی فوری، کارشناسان هشدار میدهند که ایران در خطر منزوی شدن بیشتر، متکی شدن به واردات انرژی و قطع ارتباط فزاینده با دنیایی است که به سرعت در حال تکامل است.